عشق راستین ترین و متعالی ترین احساس و نیاز انسان است ,امامعشوق ؟ دروغین است ! دل هائی که عشق های بزرگ و پرشکوه می آفرینند کم نیست , اما روح هائی که معشوق باشند هیج نیست !؟ و این بسیار قابل تامل است که چرا : عشق راست و معشوق دروغ است ?
دکتر علی شریعتی /گفتگوهای تنهائی/ صفحه
ما ایرانی ها....
ما ایرانی ها صبح در تهران از خواب بیدار می شویم. محل شرکت تجاری و مرکز خریدمان در دبی است؛
استعدادمان در تهران کشف شده، اما نبوغمان در اروپا شکوفا می شود؛
برای تحصیل به فرانسه یا لندن می رویم، اما چون از کار در اروپا خوشمان نمی آید، در ایالات متحده آمریکا کار می کنیم، و هر وقت بیکار شدیم برای گرفتن حقوق بیکاری به اروپای مرکزی می رویم؛
برنامه های تلویزیونی مان از لوس آنجلس پخش و در...
خرم آباد دریافت می شود. فیلم های مان را در بیابان های ایران می سازیم، اما در ونیز و پاریس و برلین آنها را نمایش می دهیم و از آنجا جایزه فیلمسازی می گیریم؛
در کلن طرفدار جمهوری و در تهران طرفدار سلطنت هستیم؛
مهم ترین مقالات سیاسی مان در اوین نوشته می شود، اما در پاریس خوانده می شود؛
از واشنگتن نامزد انتخابات می شویم، اما صلاحیتمان در تهران رد می شود، بنابراین در برلین انتخابات را تحریم می کنیم و در لندن تصمیم می گیریم رفراندوم برگزار کنیم؛
در هلند عضو پارلمان و در اسرائیل رئیس جمهور می شویم، در تهران با حکومت مخالفت می کنیم، در عراق با حکومت می جنگیم، اما در لبنان از حکومت دفاع می کنیم؛
در تهران کنسرت موسیقی راک برگزار می کنیم، ما در فرانکفورت کنسرت موسیقی سنتی مان با استقبال آلمانی ها روبرو می شود؛
در آنکارا در کنسرت موسیقی پاپ ایرانی شرکت می کنیم، اما در آنتالیا می رقصیم، در کانادا برنده مسابقه ملکه زیبایی می شویم، حقوق زنانمان در مشهد نقض می شود، اما در سوئد از حقوق زنان دفاع می کنیم؛
ولیعهدمان در امریکاست، ملکه مان در یکی از شهرهای فرانسه زندگی می کند، رئیس جمهور سابقمان در پاریس زندگی می کند، رئیس قوه قضائیه مان متولد عراق است، در عوض نخست وزیر عراق سالها در ایران زندگی می کرد و رئیس جمهور اسرائیل متولد ایران است؛
در ایران زندگی می کنیم، در ترکیه تفریح می کنیم، در آمریکا پولدار می شویم و برای مرگ به ایران برمی گردیم. در نهایت هم از وضع موجود ناراضی هستیم.
اونقدر احمقه که فکر میکنه حالا که از من جدا شده اگه با بقیه, جلو من بپره ،حالم گرفته میشه
بیچاره خبر نداره،داره کمک میکنه فراموشش کنم ...
هــرزه می نامی
دخــتری را
که تـار مـويی بيـرون روسـری دارد
يا سـيگاری به دست
يا دست عاشقی... در دست
... ولی مـن
هـرزه تـو را می خوانم
کـه هـر سخن بی اساسی
با ذهـن ات همـبسـتر می شود
و افکــاری اين چنين
حـرام زاده
در دامـنـت می پـرورانـد
این منم که حس همدردی ندارم
از سنگم سنگتره قلب لعنتیم...باید بگم قلبی ندارم!
وقتی که تو جهنم سکوت قوطه ور میشم
حرف نزن حرفی ندارم!
به جرات میشه فهمید کم آووردم
وقتی که سعی در هضم غم بی کسیم دردآ رو خوردم.
م.ج
من سرم یا کمترم ازتو...تو سری یا کمتری از من؟!
من که همواره پر دردم بی تو"تو که صد باره خوب میخندی بی من...
من که از تو کم سخن نگفتم با قلبم"تو که از نو حرفی نزدی با قلبت از من؟!
م.ج
خداوندا اگر بازیچه ام دستم بگیر...
مغزم که از آشفتگی تاب و توان یاری این دل را ندارد
بس که در سینه کوبید "به خیالم که خیال آزادی دارد
بس که نامردم"بس که با سادگی خود خجالت زده اش کردم
چه بدبخت است غم هر دردم را حواله اش کردم
وقتی که با خودخواهی خود خو گرفتم از عشق و محبت کمترین بویی نبردم.
(مجتبی نادم)
تراووش میشود از ذهن عاشق واژه های ناب احساس
چقدر آزاد بودن حس زیباییست...
ولی عشاق از آزادی تعبیری دگر دارند
حامد نادم
چه دشوار است زمانی که چیزی برای گفتن ندارید
و از این دشوار تر زمانی است که...زمانی برای انجام دادن ندارید
حامد نادم
زمانی میتوان به کمیت اندیشید که کیفیت اعلا باشد
حامد نادم
برای دیده شدن تنها جنبش و سوسو زدن کافی نیست"باید درخشید...به گونه ای متمایز وگیرا
حامد نادم
از تخم سخن بذر عمل چون نشود سبز
بادیست صدا دار"ز عقب در شده در جمع
و بدان سر تر از این نیست
حامد نادم
کاشتم در دل خاک ...در دل خاک بدنم دانه ی معرفت ناب تو را
مدتی ست دهقانم"مزرعه معرفت است روح و تنم
حامد نادم
یک بار به افرادی که در اطراف تو انداخته اند لنگر
با ذره بین نکته بینت نیک تر بنگر
هر فرد را بینی به نوعی "مثله"دیوانه است
چون که مراعات کردم اینجا "مثل"آوردم
در اصل و بی پرده بگوویم "اصل دیوانه است
شاخص ترین نادانی هر فرد دانی چیست؟!
در اوج نادانی گمانش این است که فرزانه است.
حامد نادم
ما انسانها همیشه دوست داریم آدمهای اطرافمون رو با ضعفاشون نگاه کنیم تا خودمون رو از اونا بهتر ببینیم"افسوس که خودمون تلاشی نمیکنیم واسه بهتر شدن.
مجتبی نادم
ابنجا یک کافه است..
دنیا را که ترک کنی و به آخرت هم نچسبی و اعتقاد نداشته باشی حال و روز عجیبی پیدا میکنی که فقط کامهای سنگین مارلبرو قرمز آرامت میکند..مزیت نداشتن داشته هایی که ارزش داشتن ندارند به اندازه نداشتن نداشته هایی که ارزوی داشتنشان هست نیست..
برای خواندن ادامه ی متن ادامه ی مطلب را کلیک کنید...
ادامه مطلب...
پيشرو
هر وقت به نيلوفراي آبي نگاه ميکنم
ياد تو ميفتم عزيزم ميدوني؟هنوزم خراب و عاشقم
ميثم
خيلي دوست داشتم که دستاي تو هميشه مال من باشه
اما بدون تو شبا فقط ميکردم دائما ناله
ميخوام بشينم و گريه کنم ولي کم فايده نداره
چون اينو ميدونم که با تو بودن يه روياي محاله
پيشرو
من مردم اين روزا يه جورايي تو اين دنيا
برای خواندن ادامه ی متن لطفا ادامه ی مطلب را کلیک کنید...
ادامه مطلب...